نسيم زلف تو از نوبهار مي‌شنوم

شاعر : خواجوي کرماني

نشان روي تو از لاله‌زار مي‌شنومنسيم زلف تو از نوبهار مي‌شنوم
کزو شامه مشک تتار مي‌شنومز چين زلف تو تاري مگر بدست صباست
نداي عشق تو از آن ديار مي‌شنومبهر ديار که دور از تو مي‌کنم منزل
از آن دو لعل لب آبدار مي‌شنوملطيفه‌ئي که خضر نقل کرد از آب حيات
از آن دو هندوي آشفته کار مي‌شنومحديث اين دل شوريده بين که موي بموي
ولي ز غاليه بوي نگار مي‌شنومگلي بدست نمي‌آيدم برنگ نگار
چرا که لاف انا الحق ز دار مي‌شنومهنوز دعوي منصور همچنان باقيست
صداي ناله‌اش از کوهسار مي‌شنوماثر نماند ز فرهاد کوهکن ليکن
حکايتش ز لب جويبار مي‌شنومسرشک ديده‌ي خواجو که آب دجله برد